یا حسین!
لحظه آخر
زمان تاختن اسبها
بر بدن زخم دیده تان
فریاد وا اماهِ شما
آن مصیبت فاطمی را
در یادها زنده کرده بود . . .
شما روضه میخواندید،
روضه ی مادر
مقایسه می کردید
مقایسه ی بدن مردانه یک پهلوان
با بدن نحیف یک زن باردار
.
شک ندارم اسب های روز عاشورا
دست آموزان سقیفه بودند . . .
و الا این همه گستاخی از کجا؟
.
.
#آجرک_الله_یابقیه_الله
#الا_لعنت_الله_علی_القوم_الظالمین
.
.
خدایا!
نخواه برای بنده ات
که جان ناقابلش ناگهان
در بی خبری غفلت
از اسارت تن رها شود؛
بگذار روی من سفید باشد
زمان دیدار با مادرم
بگذار!
فداییِ مهدیِ فاطمه (سلام الله علیها) شوم. . .
.
.
.
والمُستَشهدینَ بینَ یَدَیه. . .
عکس: اصفهان / قبرستان تخت فولاد
خدایا!
نخواه برای بنده ات
که جان ناقابلش ناگهان
در بی خبری غفلت
از اسارت تن رها شود؛
بگذار روی من سفید باشد
زمان دیدار با مادرم
بگذار!
فداییِ مهدیِ فاطمه (سلام الله علیها) شوم. . .
.
.
.
والمُستَشهدینَ بینَ یَدَیه. . .
خواسته هایی دارم
می خـواهم چیـزهـایی را
که تنهـا تو می تـوانی به مـن بدهی خـدایا
مینشینم که دعـا کنم
"خـودم" را
"مـن" را
زبـانم به دعـا باز نمی شود امـا . . .
"مـادر"
توی گـوشم زمزمه می کند
الجـار ثـم الـدار
سـرم را از شـرم پـایین می اندازم
چـه کـار من شبیهِ مـادر است؟
پـ . نـ :
الدار ثم الجـار (اول همسایه سپس خـانه) جواب حضرت فاطمه سلام الله علیهـا
به امـام حسن علیه السلام بودزمانی که سوال کـردند چـرا همـه را دعـا کـردید
بـه جـز خودِ مـا . . .
وقتی دلم میگـیرد، تنهـا سجـاده توان آرام کـردنم را دارد
سجـاده! جـایی که با خـدا تنهـای تنهـایی
تسبیـح را بـر می دارم و زمزمـه می کنم :
الله اکبـر ، الله اکـبر ، الله اکبـر
تا سبحـان الله آخـر حس می کنم مـادرم ، فاطـمه زهرا
دستـان مرا در دست گـرفته و اوست که دانه های تسبیـح
را با دستان من جابجـا می کند . . .
سـرم را پایین می اندازم و بی صـدا اشک می ریزم
خودش می داند چه میگذرد در دلِ این روزهای من
همیـن مـرا بس!
نگـاه مـادرم به غـم های عالـم می ارزد.
